همه اطرافیان من!

"روزنوشت های یک مادر"

همه اطرافیان من!

"روزنوشت های یک مادر"

279.

امروز قرار بود برای مصاحبه با یه نویسنده معروف برم. یعنی فکر می کردم من هم مثل همیشه تو لیست هستم! ولی خب، مثل این که یه مقدار توقعم بالا رفته. قرار نیست هر مصاحبه ای که هفته نامه می گیره حتما من هم باشم. از یه طرف دیگه هم قرار بود باز برم سر لوکیشن اون برنامه معروفه و با خواننده ش مصاحبه بگیرم که هنوز جور نشده یعنی زنگ زدم به طرف گفتم اون تایمی که شما لوکیشن هستید من جلسه تحریریه دارم مصاحبه رو تلفنی بگیریم، گفت صبر می کنم تا شما جلسه تون تمام بشه و بیاید! البته که اینطور خیلی بهتره و اگر برای بعد از جلسه باشه عکاس رو هم با خودم می برم. ولی هنوز که خبری نداده که تا چه ساعتی هست. تو این جور مواقع این وسط یه سئوال پیش میاد آیا طرف داره می پیچونه؟!!

الان هم توی دفتر نشستم و منتظرم جلسه تحریریه شروع بشه گرچه فعلا غیر از بنده و آقای همکلاسی سابق و مدیر اجرایی مجله هیچ شخص دیگه ای تو دفتر نیست و من هم از بیکاری دارم وبلاگ آپ می کنم و ....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد