همه اطرافیان من!

"روزنوشت های یک مادر"

همه اطرافیان من!

"روزنوشت های یک مادر"

284. تبریک!!!

تمام شد!

بعد از 12سال پر از ابهام؛ 12سال بلاتکلیفی؛ امروز می شود شادی کرد. می توان شاد بود.

12سال؛ یعنی دو سال از این دولت؛ 8سال دولت قبل و دو سال دولت قبل تر از آن؛ یعنی دو سال اول که رئیس دولت اصلاحات برای نشان دادن حسن نیت همه فعالیت ها را تعلیق کرد؛ 8سال بعد که رئیس دولت -اسم این یکی را نمی دانم چی بگذارم- دولت های بزرگ را  هیچ حساب کرد و برای همه خط و نشان کشید و... بعد تحریم روی تحریم... پایین آمدن ارزش پولمان و بالارفتن قیمت ها.... تهدید و تهدید و تهدید... فشارهایی که قشر پایین جامعه را هر روز پایین و پایین تر برد و ضعیف و ضعیف تر کرد و ...

و بعد ملت در آخرین ساعات یک انتخابات به "امید"،  رئیس دولت "اعتدال و امید"را برگزیدند و حالا به نظر می رسد بعد از دو سال امیدشان به بار نشسته و دل ها امروز شاد است. بعد از دو سال دولتی که همه تخم مرغ هایش را در سبد مذاکرات گذاشته بود، ثمره اش را امروز گرفت.

دیشب را خیلی ها بیدار نشستند تا بعد از سحر، تا همین یکی دو ساعت پیش؛ با چشمانی قرمز از بی خوابی نشسته بودند تا فقط یک جمله بشنوند "توافق ایران و 5+1 انجام شد" و بالاخره این اتفاق افتاد. حالا دیگر در همان چشم های قرمز از بی خوابی هم، فقط برق شادی دیده می شود، برق شادی از یک اتفاق که سال ها انتظارش را کشیده اند و سال ها برایش درد کشیده اند.

هنوز هیچ کس نمی داند نتیجه این توافق چه خواهد بود. همانطور که تحریم های آن 8سال فشارش فقط بر روی قشر پایین جامعه بود، آیا این توافق هم سودی برای کف جامعه دارد؟ می شود بعد از این دخل و خرج زندگی کارگری با هم بخواند؟ که پدری شرمنده روی فرزند نباشد؟ که....

شاید هم امروز وقت این حرف ها نباشد. امروز باید بی فکر شاد بود. یک شادی جمعی بعد از مدت ها برای مردمی که مدتی طولانی سختی کشیده اند. ملتی که با فرافکنی همه سختی ها را به جوک هایی تبدیل می کردند که در فضای مجازی دست به دست می چرخید و لبخندی بر لبشان می آورد، خنده ای تلخ، غم انگیزتر از گریه.

امروز اما می خواهیم شاد باشیم. باید که شاد باشیم و قند در دلمان آب شود از دیدن تصاویری نصفه و نیمه از محل برگزاری نشست در وین. از دیدن لبخندهای ظریف "ظریف". مردی که 18روز تمام با اعتماد بنفس بر سر حق مان چک و چانه زد و فشاری که رویش بود را پشت لبخندش پنهان کرد.

اما امروز با دیدن چهره های خندان ظریف و وزاری کشورهای بزرگ دنیا دور یک میز، می توانیم شاد باشیم و زیر لب بگوییم:

بخند مرد بزرگ! بخند که امروز روز توست!




پ ن: امروز یک تصویر از خبرنگاران ایرانی اعزام شده به وین در صفحات مجازی دست به دست می چرخید. شاید بیش از توافق دیدن تعداد زیادی از خانم ها در آن تصویر حالم را خوب کرد. این قطعا نشان از یک پیشرفت بزرگ است. پیشرفتی که آرام آرام و در بطن جامعه اتفاق افتاده. پیشرفتی در دنیای زنان که فقط باید در این جامعه مرد سالار زن باشی که بفهمی چه پیشرفتی حاصل شده است.


نظرات 2 + ارسال نظر
مَـن .. پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 00:20 http://http://neighbor-g0d.blogfa.com/

چقد زود همه چی میگذره ..

راحیل شنبه 21 شهریور 1394 ساعت 13:42

امیدوارم همه چی درست بشه
ولی جامعه ی ما ثابت کرده که مردسالاریش همیشه موندگاره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد