همه اطرافیان من!

"روزنوشت های یک مادر"

همه اطرافیان من!

"روزنوشت های یک مادر"

155.

راهی تهرانم مثل تمام آخر هفته های یک سال گذشته؛

شنبه و یکشنبه همسر ماموریت است مثل تمام 31شهریورهای 7سال گذشته حتی آن سالی که عقد کردیم و از همان دم محضر، نه بعد ناهار از خانه مان، همسر خداحافظی کرد و راهی ماموریت متداول هر سالش شد و من چقدر بهم برخورد که این یعنی احساس نداشت؟؟ خوبه همین امروز عقد کردیم یعنی اصلا نمی شد نباشه تو این ماموریت؟؟

اما خب؛ بعد 7سال حالا دیگه خوب میدونم که نمیشه که نباشه، که آش کشک خاله شه و در هر صورت پاشه!

پس راهی تهرانم و دو روز اول هفته را هم میهمان خانه گرم پدر و مادر هستم.

برای این دو سه روز پر مناسبت دیروز ویر نوشتنم گرفته بود و نوشتم و نوشتم و نوشتم. پس اگر در این دو سه روز من نبودم وبلاگم تند و تند به روز شد کار از ما بهترون نیست از قبل نوشتم و زمان انتشارش را برای روزهای آینده گذاشتم.

نظرات هم تاییدی نیست برگشتم پاسخ می دهم به نظراتی که نیاز به پاسخ دارند.

آخر هفته خوبی داشته باشید

دعا کنید قسمت شود من برم فیلم "هیس" رو ببینم چون فکر کنم آخرین هفته اکرانش باشه این هفته.

مواظب خودتون باشید.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد