همه اطرافیان من!

"روزنوشت های یک مادر"

همه اطرافیان من!

"روزنوشت های یک مادر"

174.


این روزها همه خوشحالن یا حداقل همه میخواهند که خوشحال باشند.

خب بده که خوشحال نباشن وقتی بقیه خوشحالند!

خوشحالی اینجوری سرایت می کنه دیگه! می بینی همه از قهرمانی فوتبال ساحلی خوشحالند احساس کمبود می کنی اگر خوشحال نباشی؛ می بینی همه از موفقیت تیم ملی والیبالمون خوشحالند خب زشت نیست اگر خوشحال نباشی؟ از اون مسری تر خوشحالی از کار دیپ ل مات های ایرانیه. توا فق در ژ ن و!

یعنی من الان یه احساس کمبود خیلی بدی دارم چون خیلی باید تلاش کنم تا از این بابت احساس شادی داشته باشم (خواهشا و التماسا از همین جا جبهه گیری منفی نداشته باشید)

من خوشحال نیستم. نگرانیی که از این بابت در من وجود داره اجازه نمی ده حس خوشحالی جایی توی قلبم باز کنه و خودی نشون بده.

بعد چند سال کار رسانه الان فقط احساس می کنم دارم دروغ می شنوم از هر دو طرف توافق. خب اونوریا یه چیز میگن و اینوریا یه چیز دیگه

ترجمه اینوریا از متن توافق یه چیزه و برداشت اونوریا یه چیز دیگه.

شاید برد-برد -واژه ای که بیشتر من رو یاد پرزنت های شرکت گلد کوئست می ندازه- که میگن یعنی همین!

یعنی همدیگه رو گول بزنیم.

یعنی هر دو طرف لبخند کل صورتشون رو بپوشونه.

یعنی هم اینور ترجمه دلخواهی از توافق داشته باشند و هم اونور برداشت خوبی

(این خوشبینانه ترین حالتشه. یعنی اصلا نمی تونم فکر کنم به این که حرف های جا ن ک ری و او با ما حقیقت داشته باشه اونوقت جواب آرمیتا و بقیه فرزندان ش ه ید  رو کی میخواد بده؟؟)

خلاصه که باید خوشحال باشم حداقل از این که پول خودمون رو ازشون پس می گیریم  این که اونایی که تا حالا ازمون نفت می خریدند باز هم اجازه دارند بخرن و تحر  یم جدیدی در راه نیست و وضعمون از این که هست بدتر نخواهد شد.

سعی می کنم خوشحال باشم چون فکر می کنم اکثریت مردم کشورم خوشحالند و این چیزیه که خیلی وقت بود پیش نیامده بود و این خودش جای خوشحالی داره وقتی می بینی رو صورت مردمی که صورتشون از سوز سرما سرده سرده یه لبخند گرم نشسته.

سعی می کنم اصلا و ابدا به حرف های دولتمردای اون ور توافق توجه نکنم و فقط لبخندهای پر و پیمون و صورت گشاده وز یر خا ر جه خودمون رو ببینم بلکه این خوشحالیه به دل من هم سرایت کنه.

و البته امیدوارم واقعا این شادیه همونطور که گفتم تو کل جامعه مون سرایت کنه و همه رو شاد کنه حتی اونی که این روزها وسعش نمی رسه یه لباس گرم برای بچه اش بخره.


پانوشت:

من که تو خونم مهپاره ندارم کاش خبر خودمون هم حرفهای اونوریا رو پخش نمی کرد اونوقت می تونستم راحت احساس شادی داشته باشم. بدون این که به این فکر کنم که کدوم طرف ماجرا داره دروغ میگه.

پانوشت2:

تمام این پست را میتونید بزارید به حساب این که یکی داره با خودش بلند بلند فکر می کنه و سعی می کنه به نتیجه ای هم برسه.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد