همه اطرافیان من!

"روزنوشت های یک مادر"

همه اطرافیان من!

"روزنوشت های یک مادر"

251.

تصمیم داشتم تو این پست از دیروز که برای اولین بار به دفتر هفته نامه رفتم و دو سه ساعت تو فضای عالی و جذاب تحریریه قرار گرفتم و چقدر ذوق کردم و در آخر هم عیشم با تعریفهای سردبیر  از مصاحبه هام و سرعت کارم تکمیل شد بنویسم که...


آقای همکلاسی سابق همین الان حسابی از یکی از مصاحبه هام ایراد گرفت و تمام خوشحالی دیروز تا امروزم رو کوفتم کرد. اگر نمی شناختمش و نمی دونستم چقدر به فکر بهتر شدن کارمه حتما فکر می کردم بهم حسادت کرده و خواسته اینجوری تعریفای سردبیر رو بی اهمیت جلوه بده و بگه اونقدرها هم که اون می گفت خوب نیستی!




پ ن: تکراریه اگر بگم خونه تکونی خر است؟؟

نظرات 1 + ارسال نظر
sep!deh جمعه 15 اسفند 1393 ساعت 12:10 http://lahzehayesepid.blogsky.com/

خونه تکونی خر نیست!

خیلی خیلی ببخشید اما مردی که زحمت‌ها و خستگی‌های زن رو در حین و بعد از خونه تکونی درک نمیکنه و فکر میکنه وظیفه زنش بوده و حتی یه خسته نباشید خشک و خالی هم نمیگه خرررررر است!!!

امیدوارم خیلی خودتو نکشی!

نذار فکر کنند زن یه کلفت به تمام معناست!

نه خیالت راحت! مودیه! یه روز می گیره ول می کنه نگران نباش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد