همه اطرافیان من!

"روزنوشت های یک مادر"

همه اطرافیان من!

"روزنوشت های یک مادر"

256.

قورباغه بزرگ خونه تکونی یعنی آشپزخونه رو گذاشته بودم برای امروز که انجامش بدم؛ اما از اول صبح امروز عجیب ضدحال خوردم وقتی فهمیدم همسر برای سال تحویل خونه نیست. یه جوری که انگاری آف شدم و اومدم نشستم اینجا و با اون که حوصله نوشتن هم ندارم با خودم گفتم بنویسم بلکه یه کم آروم شم.

بعد هشت سال که همیشه در کنار هم سال رو نو کردیم حالا امروز تازه خبر میده که فردا باید سر کار باشه و شب رو هم شیفت می مونه. حالا من موندم و اصرار دل خودم که سال تحویل فقط خونه خودم و هفت سین خودم رو می خوام و اصرار خانواده که تنها نمون و باید بیای پیشمون!


نظرات 2 + ارسال نظر
niloofar پنج‌شنبه 28 اسفند 1393 ساعت 15:58 http://1persianblog.s2a.ir

سال نو پیشاپیش مبـــــــــــــــــــــــــــــارک
امیدوارم در سال 94 به همه ی آرزوهاتون برسین!

ممنون همچنین شما!

دخترگندمگون جمعه 29 اسفند 1393 ساعت 22:26 http://dokhtaregandomgon.blogsky.com

سلام آرزو جان.
چه بد کنار جناب همسر پیشت نیست.
زودی بیا بگو که بالاخره سال تحویل کجا موندی??

راستی پیشاپیش سال نو مبارک دوستم.هر چی خوبیه برای تو.

فدای تو عزیز دلم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد